شنبه , اردیبهشت ۸ ۱۴۰۳

نام های ایرانی با حرف غ

۰۹۱۹۴۹۵۴۶۵۱ شماره پشتیبانی ( ۲۴ ساعته )


 

نامهای ایرانی با حرف(غ‌).

غانمQanm :پیروزمند.

غالیه [Qaliye] :ماده ی سیاه رنگ و خوشبویی که زنان برای رنگ کردن گیسو یا معطر کردن اندام خود از آن استفاده می کردند. {همه غالیه جعد مشکین کمند /پرستنده با مادر از بن بکندد} (شاهنامه فردوسی).

غانیه [Qaniye] :زن جوان پاکدامن، زن بی نیاز.

غدیره [Qadire] :موی بافته شده.

غروب[Qorub] :فرو شدن آفتاب و ماه و ستارگان دیگر.

غزال [Qazal] :آهوی ظریف اندام با چشمان سیاه و درشت، دلداده ی زیبا. {صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را /که سر به کوخ و بیابان تو داده ای مارا} (حافظ).

غزاله [Qazale] :غزال، آهوی ظریف اندام با چشمان سیاه و درشت.

غزل[Qazal] :گفتگو عاشقانه، نوعی شعر مرکب از چند بیت که وزن آنها مساوی و مصراع اول و آخر ابیات هم قافیه است.

غزل ناز[Qazalnaz] :ابیات دلبرانه، اشعار عاشقانه ای که برای دلدار سروده می شود.

غفار[Qaffar] :عفو کننده.

غفور[Qafur] :بسیار آمرزنده، بخشاینده.

غلام[Qolam] :نوجوان، بنده، عبد. {بر غلامی که طوع خدمت تست/خشم بی حد مران و طیره مگیر} (سعدی).

غلام حسین “[Qolamhoseyn] :بنده ی حسین.

غلام رضا[Qolamreza] :بنده ی رضا.

غمره [Qamze] :حالتی درچشم و ابروی معشوق که عاشق را نوازش می کند{ چنان که غمزه ی تو خون خلق می ریزد /عجب نباشد اگر رستخیز انگیزد} (عراقی).

غنج‌[Qanj] :نیک و خوش ناز، آرایش کردن.

غنچه[Qonche] :گلی که هنوز نشکفته، نورس.

غنچه رو[ ‌Qoncheru] : کسی که چهره ای شاداب چون غنچه دارد.

غیبی [Qabi] :غیب، عالم ربانی.

غیاث[Qiyas] :فریادرس.

غیور[Qayur] :با غیرت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *